مدتی هست،
که هر روز غروب،
دلم آرام ندارد.
مدتی هست،
که آواز و ترانه،
انگار،
پیش من بی رنگ است.
مدتی هست،
پریشانی من،
رنگ تنها شدن است.
رفتن و از همه بگسستن و
دلگیر شدن.
من دلگیر،
تو را می خواهم،
که ترانه بشوم.
من دلتنگ،
تو را می خواهم،
که پر از صحبت عشق،
در خانه ام بکوبی تو و مهمان بشوی.